جمکده

شعر نمایشنامه و داستان- ترانه-سفارش شعر -ترانه- طنز - نمایشنامه و داستان پذیرفته می شود

جمکده

شعر نمایشنامه و داستان- ترانه-سفارش شعر -ترانه- طنز - نمایشنامه و داستان پذیرفته می شود

درهم برهم

آی ای زیبا ترین احساس من

امشب از من دست بردار و برو

امشب آهنگ جدائی کرده ام

  هرچه اینجا هست بردار و برو

 

با من بنشین د می و فریاد مکن

دل از گرو عشق من آزاد مکن

یک بوسه آتشین مرا مهمان کن

تا آخر عمر از آن دگر یاد مکن

5/5/79

 

 

در پرتو مهر زند گی باید کرد

چون چرخ سپهر زندگی باید کرد

دور از غم و رنج و ابتلاعات جهان

در گلشن شعر زندگی باید کرد.

5/5/79

 

بیا تا که با هم لبی تر کنیم

بدور از رقیبان شبی سر کنیم

چو عمر است کوتاه تر از امید

چه بهتر که از دل غمی در کنیم

5/5/79

 

خویشتن را اگر ازغصه رها میکردیم

اینهمه رنج و مصیبت اثر سو. نداشت.

6/5/79

رنج است و ملال زنده بودن بی تو

امری است محال زنده بودن بی تو

پر دغدغه و ملال و رنج است جهان

حتی به جلال  زنده بودن بی تو.

7/5/79

حسن یپا ....... بخوان ولی نخند.

حسن یپا

معلم کلاس دوم ابتدائی ما مردی بود مسن تر از سن و سال طبیعی خود و زود خسته می شد.

معمولا در نیمه دوم  کلاس دانش آموزان را به کاری وا می داشت  و خود به چرت زدن در پشت میز ش مشغول ..نسبت به خیلی چیزها حساسیت داشت .از جمله به بوهای مختلف بخصوص به بوی شکم دانش آموزان حساسیت عجیبی داشته و صاحب بو را شد یدا تنبیه میکرد.

در کلاس ما مامور تجسس شدن نوعی امتیاز به شمار می امد  چون چنین افرادی با استفاده از موقعیتشان گناه کارهای خود را به گردن دیگران  انداخته  و خود بخود از تنبیه معاف میشدند..هشتاد در صد بوها با خورد و خوراک بچه ها نسبت مستقیم داشت .آنروزها غذای بیشتر مردم آبگوشت و نان ،گاه با چاشنی و سبزی و گاه بدون چاشنی و سبزی بود. البته نه یک نوع آبگوشت که تنوع نیز داشت .مثلا آبگوشت نخود ،عدس، ماش ،انواع لوبیا و یا گاهی آبگوشتهای ترکیبی نخود و لوبیا و یا عدس و ماشک. روزها ئی که برنج  میخوردیم نیز  خورشت قیمه آن از نخود بود. شام اغلب روزها نیز آبگوشت سرد شده مانده از ظهر بود.لذا بجز دانش آموزانی که بعلت فقر مالی معمولا نان خالی و یا گاهی نان و سبزی میخوردند  هیچ دانش آموزی نبود که در ساعاتی از روز مشکل نداشته باشد .بعضی ها که بد شانستر بودند در طول روز چند ین بار رسوا می شدند .البته هرکدام که زرنگ بود ند دسته گل خود را به گردن دیگری می انداختند. این بود که بعضی ها بدلیل سادگی و صداقت انچنان معروف شده بودند که گاه مجبور می شدند جور رسوائی دیگران را نیز تحمل کنند.

و اما حسن آقا ی این داستان (حسن یپا)  معروفتر از این حرفها بود . البته نه از صداقت و اخلاص که از لودگی و پر روئی .

زرنگتر ها وقتی میخواستند کاری بکنند بطریقی خود را به حسن آقا رسانده و در زیر چتر شهرت او خود را از دردسر پیش آمده رها می ساختند.

آموزگار ما وقتی می خواست کسی را تنبیه کند ا و را وامی داشت تا در گوشه ای از کلاس دستها یش را بالا برده و روی یک پا بایستد  تا عبرت دیگران شود.

هیچکس از این تنبیه مستثنی نبود زیرا  افتخار مامور تجسس بودن گردشی بوده و به همه میرسید .

بنا بر وضعیت خورد و خوراک و زرنگی افراد  عده ای سالی یکبار عده ای ماهی یکبار و بعضی ها هم  هر روز تنبیه میشدند.

کسانی که موفق به دوستی با حسن یپا میشدند معمولا جان سالم به در برده و آبرویشان بیشتر حفظ می شد.

حسن آقا آنچنان به این تنبیه عادت کرده  و با آن آشنا بود که به محض شنیدن هر نوع بو  نا خود آگاه  به جایگاه  تنبیه رفته دستهایش را روی سر گذاشته و روی یک پا می ایستاد.و در چنین مواقعی بود که صدای خنده بچه ها چرت  آموزگار محترممان را پاره میکرد و در نتیجه بچه ها از طرفی از تحمل صدای خر و پف معلم آسوده می شدند و از طرفی کسالت خستگی از سرشان بیرون میرفت . بر اساس میزان عصبانیت  معلم مامور تجسس انتخاب میشد و به کار خود می پرداخت .سکوت مطلقی حکمفرما می شد.در این گونه مواقع هرکسی به فکر آبروی خود بود و چه معاملات پنهانی که انجام نمی گرفت.

اگر مامور محترم تجسس که بنا به دلائل مختلف مورد احترام همگان بود  مقصر را پیدا میکرد و یا گناه را به گردن کس دیگری بجز حسن  یپا می انداخت  حسن آقا با غروری مضائف و خنده دار بر می گشت و روی نیمکت خود می نشست . تحمل تنبیه به متهم واگذار می شد.متهم حق دفاع از خود را نداشت و از ترس آبرو ریزی بیشتر که همانا رفتن به دفتر مدرسه بود مراحل تنبیه را صادقانه میگذراند زیرا .مامور تجسس  ناظر بر اجرای مراحل تنبیه بود و هرگونه خطائی را  به سمع مبارک معلممان می رساند .

اما اگر مامور تجسس موفق نبود و یا شک میکرد و یا نمی خواست طرف شناسائی شده را  به خاطر معامله ای که سریعا انجام گرفته بودا لو دهد و یا نمیخواست به عمد به کس دیگری تهمت بزند حسن آقا از وقت استفاده کرده و قسمتی از محکومیت خود را گذرانده بود و زودتر خلاص می شد. البته مقصر اصلی اگر وضع مالی خوبی داشت زحمت حسن آقا را به نحو ممکن جبران می نمود .یعنی حسن آقا آنچنان هم از خود گذشتگی نداشت.و بی انگیزه نبود .شاید هم   معاملاتی پنهانی صورت میگرفت . گردن خودشان.

افراد زرنگ وقتی رسوائی خویش را حتمی می دیدند و یا از تبحر مامور تجسس روز   ا گاهی داشتند بااشارات سر و چشم و یا گاهی دست با مامر تجسس و حسن آقا وارد معامله می شدند .البته بعضی از مامورها با حسن شریک بوده و دستشان در یک کاسه بود. در چنین وضعیتی حسن آقا خود اعلام وضعیت کرده و مامور و منتظران دانستن موقعیت خود را از دردسر پیش آمده می رهانید. این خصوصیات اخلاقی حسن‌  آقا ی داستان نیمه واقعی ما را به لقب  حسن یپا معروف و مفت خر کرده بود .

چهل و پنج سال از آن  سال تحصیلی  که  کلاس دوم بوده و افتخار همکلاسی بودن با حسن یپا را داشتم میگذرد.در این مدت هم حسن آقا علاوه بر داشتن شهرت کمرنگ تر شده قبلی خویش(حسن یپا) بنوعی معروف بوده است . اما نمی دانم آیا او هنوز هم به اجرای اتو ماتیک مراحل تنبیه خود معتقد است یا خیر و آیا هنوز هم در زمره زرنگ تر ها هست یا نه .               جلال معزی مهرماه 1383 شیراز   

 

 

از خواص عسل

از خواص عسل :

هر روز صبح یک تا دو قاشق عسل را با آب گرم و آب لیمو  بنوشید و پس از  یک هفته نتیجه آنرا به ما و دیگران بگوئید.

آنزیمهای عسل طبیعی چربیهای اطراف قلب را ذوب میکنند.

پتاسیوم موجود در عسل طبیعی باعث تقویت  عضلات  قلب  میشود.

خوردن مستمر عسل طبیعی  باعث گشاد شدن رگها و افزایش جریان خون در آنها میشود.

استمرار مصرف عسل طبیعی  باعث تنظیم فشار خون میشود.

غرغره د مکرده عسل طبیعی  چرکهای گلو را پاک و سرفه های تندرا درمان میکند.

اسانسهای موجود در عسل طبیعی   ریه را پاک و آرام میسازد.

عسل طبیعی  انرژی مورد نیاز عضلات بدن را تامین میکند

خوردن یک لیوا ن  آب گرم مخلوط با یک قاشق عسل طبیعی در هنگام خواب  بی خوابی را درمان میکند.

خوردن عسل طبیعی حافظه را زیاد میکند.

جذب آسان قندهای عسل طبیعی  کارائی داروهائی که با آن مخلوط میشود را زیاد میکند.

اسید های آلی عسل طبیعی  توانائی  ویژه ای  برای تب بری دارند.

عسل طبیعی داروی زخم معده و اثنی عشر می باشد.

عسل طبیعی با افزایش مقدار گلیکوژن کبد به درمان بیماریهای کبدی  کمک می کند.

مصرف عسل طبیعی از تخمیر غذا در روده ها جلوگیری می کند.

مصرف عسل طبیعی تراوشهای کلیه را زیاد و رنگ ادرار را روشنتر  میکند.

مصرف عسل طبیعی میزان هموگلوبین خون را افزایش می دهد.

عسل طبیعی  زخمها ، سوختگیها و اگزما  را درمان میکند.

عسل طبیعی آثار بجا مانده از زخمها را از بین میبرد.

عسل طبیعی  باعث ضد عفونی کردن زخمها شده و میکروبها را می کشد.

عسل طبیعی در درمان سرخی پوست  بعضی خانمها که بعد از دوره قائدگی  بوجود می آید موثر است.

عسل طبیعی دیر یا زود کریستالیزه میشود.

عسلی که بوئیدن ان تولید عطسه کند یا نوشیدنش سکرو مستی آورد و یا چشیدنش گلو را بسوزاند مسموم کننده است و برای تغذیه مناسب نمیباشد.

عسلی که بوی سوختگی میدهد  حرارت بیش از حد دیده و فاقد آنزیمهای طبیعی می باشد.

عسل طبیعی خواص متعدد   دیگری نیز دارد.

                        پس عسل بخورید تا سلامت باشید.