جمکده

شعر نمایشنامه و داستان- ترانه-سفارش شعر -ترانه- طنز - نمایشنامه و داستان پذیرفته می شود

جمکده

شعر نمایشنامه و داستان- ترانه-سفارش شعر -ترانه- طنز - نمایشنامه و داستان پذیرفته می شود

گفتگو

بنام  ایزد دانا و توانا

 

گفتگو

 

 

 بعضی روز ها که هوا کاملا ابری است  و غیبت شعله های  خورشید  چشم هایم را نا امید به زمین باز می گرداند  بر این باورم که خورشید جای خود را به ابر ها داده تا بر غربت ما انسان ها گریه کنند و اشک های خود را بر سر کویر خشک صحرای وجود ببارند . بر این باورم که او  از خود گذشتگی کرده و جای خود را به دیگری داده  است تا دیگران هم فرصت ابراز وجود داشته باشند . دیگران نیز بتوانند قدرت و توان خود را به نمایش بگذارند . گرچه می دانم که او خود نیز می داند که ابرها نیز از قدرت و شوکت او به وجود آمده اند اما من هنوز چنین ادعائی را از او نشنیده ام .  بعضی روز ها که هوا نیمه ابری است  خورشید و چشمان من به دنبال هم می دوند و گاهی قایم موشک بازی می کنند .  گاهی در پشت یک تکه ابر سیاه یا سپید پنهان می شود اما در این مواقع وزش باد به مدد چشم های من آمده و او را رسوا می کند.

 شعاع پر فروغ این عالمتاب آنگاه که از گوشه ها و کرانه ها ی  ابر های پاره پاره بر دور دست های  هستی می تابند  آنچنان دیدنی و زیبا هستند  که مرا با خویش تا عمق بود ها و نبود ها  می برند .  آن هنگام که ابر تیره ای  سد راه شعاع این منبع فیض و برکات می گردد ،این پر فروغ کرانه های ابر تیره را به رنگ طلائی در آورده و آن را چون مخملی زیبا در پهندشت چشمانم می گستراند . روز هائی که هوا صاف است زودتر از خانه بیرون می آیم تا طلوع را نظاره گر باشم . چه زیباست اولین شعاع و ترکش  نور این نگین انگشتری منظومه شمسی.

چه زیباست شکفتن لحظه به لحظه  آبی آسمان بی کران هستی .

  و چه زیبا هستند لحظاتی که ستارگان یک به یک جای خویش را به  خورشیدعروس با عظمت و زیبای  هستی  داده و از شرم خود را به بیکرانها می سپارند .

 مدتی است در این فکرم که چگونه خورشیدی که حیات را گرمی و حرارت و وجود  بخشید ه است ، او که بی وجودش همه جا یخبندان خواهد بود ،او که خود عامل به وجود آمدن رنگها و زداینده زنگهاست ، او که شاید قادر باشد همه چیز را به رنگ دلخواه خود در آورد ، چرا و چگونه تن به منیت و خود کامگی  نداده و دخالتی در رنگ دیگران ندارد . رنگ پذیری و ثبات رنگ هر چیز را به عهده خود او و طبیعت اطراف او گذاشته و هیچ گونه دخالت مستقیم و بی موردی نمی کند و تنها دخالت او  نقشش در طبیعت است و خود را در اختیار همگان نهاده تا هر کس متناسب با نیاز از او استفاده نماید . اما وجودش رنگها را پر جلاتر و روشنتر می کند .  سبز را سبز تر سیاه را سیاهتر و سفید را سفیدتر جلوه می دهد و از این را ه حقائق را آشکارتر می نماید . باعث جلوه گری بیشتر رنگ ها می شود گرچه از تابش اوست که رنگها به وجود و به چشم می آیند ، از گرمی اوستکه حیات جان می گیرد ، اما سعی در تسلیم آنها در برابر خویش را نداردو بر دشمن و دوست یکسان می تابد .

بارها دیده ام که ابر هائی که در تمام طول شب در فراق گرما و مهربانی او گریسته اند را با طلوع خویش آرام می کند و آنها را در آغوش گرم خویش عزیز می دارد . در بعضی از این روزها بیش از پیش عریان می شود و می درخشد تا آنجا که گاه مجبور می شویم با  دست  سایبانی بر پیشانی خود  بسازیم تا راه را گم نکنیم . انگار می خواهد  دید مردمان را سد کند تا غربت و درماندگی  آین ابر های باریده و خشک را شاهد نباشندو دربدری آنها را در پیش پای باد و طوفان حوادث نبینند .

و من به نیابت از همه انسانهای  با وجدان جهان از خداوند می خواهم و دعا می کنم که :

 خدایا ، خداوندا ، پروردگارا

ما را همسفر بود ها و نبود های خورشید کن

 ما را نیز مانند خورشید نور و حرارتی جاودان بخش

 وجود ما را مانند وجود خورشید  ثمر بخش قرار بده

به ما نیز مانند خورشید همتی عطا کن تا بی توقع و بی چشمداشت  عامل رشد و نمو جوامع خویش و دیگران باشیم .

 قدرت سوزاندن افکار ما را نیز چون قدرت سوزندگی خورشید به حرارتی ملایم و سازنده مبدل نمای .

  دست ظلم و تعدی ما به حقوق دیگران  را کوتاه و دست همت و سازندگی  ما را همچون شعاع خورشید بر گوشه گوشه  دنیای نیاز مندان  مستولی کن .

 ما را چون خورشید عامل روشنائی و پایان شام تیره سیاه بختان  عالم قرار بده .

 

 همتی ده تا ابرهای تیره مستولی بر افکار تیره روزان را با شعاع افکار روشن خویش به مخمل های طلائی رنگ و شفاف  واقعیت مبدل سازیم .

 خداوندا

ما را در حفظ اسرار مردمان یاری کن و از پرده دری بر حذر دار و ما را همچون ماه که انعکاس دهنده انوار  خورشید در دل شبهای  تیره می باشد  منعکس کننده و آیینه همه خوبیهای خویش  و دیگران قرار بد ه.

 پروردگارا

 ما را خورشید  طلوع صبح صداقت و راستی و درستی و دوستی و همه خوبیها  در پایان این شب ظلمانی ظلم ها و ستم ها و دورنگی ها و دو روئی ها و خود کامگی ها و خود بینی ها و تخریب ها و استعمار ها و استثمار ها و جنگ ها و ستیز ها  قرار بده و ما را موفق بدار تا از طریق گفتگوهای مسالمت آمیز بر مشکلات فردی و اجتما عی دنیای خویش فائق آئیم.

 

آمین یا رب العالمین  یا خدای خورشید و ماه و آسمان و زمین

جلال معزی

شهریور 1385