در یکی جشن عروسی که همه شاد و سر حال پی خوردن و رقصیدن و و آواز ، به دور از غم و رنج دو جهان فارغ از ایذای زمان بوده و کس پی به سر و سر کسی هیچ نمی برد ، یکی دخترک خوشگل و زیبا ز پدر کرد سؤالی که چرا رخت عروس است سپید و ز چه اینگونه بلند است .
پدرش گفت که این رنگ نشانی است ز خوشبختی و احساس گرانسنگی و برعکس سیاهی است نماد خوشی و شادی و سر زندگی و راحتی و کردن احساس سبکبالی و آرامش و نیکی. و بلندا ی لباس است نمادی که به دستان و به پا ها و به سرو قد داماد چو بند است .
دخترک چون که شنید این سخنان ،نیک به داماد نظر کرد و چنین دید که بیچاره سیه پوش بود گفت مگر این پسر از کار خود و وصلت با تازه عروسش گله مند است . ؟
جلال معزی 29/3/85