جمکده

شعر نمایشنامه و داستان- ترانه-سفارش شعر -ترانه- طنز - نمایشنامه و داستان پذیرفته می شود

جمکده

شعر نمایشنامه و داستان- ترانه-سفارش شعر -ترانه- طنز - نمایشنامه و داستان پذیرفته می شود

اعجاز

 

 

 

وقتی که غنچه غنچه  لبت باز می شود

مرغ دلــم پرنده پرواز می شود

 

وقتی که خط  داغ  لبت  خنده می کند

امید در درون من آغاز می شود

 

وقتی که از نگاه تو  مهتاب  می چکد

چشمت پر از سکوت و پر از راز می شود

 

 وقتی که اشک چشم تو  سیلاب می شود

گوئی تمام هستی ات  اعجاز می شود

 

 وقتی که با سکوت خود اعجاز می کنی

در ها به روی دا غ دلم باز می شود

 

 وقتی که سرخ می شوی از شرم و از حیا

خود بی خبر از آنکه رخت ناز می شود

 

وقتی که نیستی و دلم در هوای تو است (توست)

جاوید ،(جم) و قافیه پرداز می شود.

 

24/7/86

 

 

فانوس نگاه

 

 

 تا که فانوس نگاهت روشن است

روشنی بخش سکوت گلشن است

 تا که می تابد زچشمانت نگاه

آرزو های بزرگی با من است

۲۲/۷/۸۶

سفره خالی

 

در سفره ما گر که غذا نیست هوا هست

جائی که غذا نیست در آن چون و چرا هست

 

در سفره ما هیچ نه شور است نه شیرین

هر چند که در خلوت ما شور و نوا هست

 

از سفره خالی نرود بنده به معراج

 زیرا ز پی نان همه جا خبط و خطا هست

 

هر چند نیم معتقد قسمت و تقدیر

بیماریم از نحوه تقسیم دوا هست

 

وقتی که شکم خالی و بی زمزمه باشد

آیا اثر از شادی بی رنگ و ریا هست ؟

 

جائی که همه معتکف گفته و حرفند

امید بجز مردن  از فقر و فنا هست  ؟

 

در شعر( جم ) از موضع یک سفره خالی

آیا اثر از همهمه و رنگ و جلا هست ؟