جمکده

شعر نمایشنامه و داستان- ترانه-سفارش شعر -ترانه- طنز - نمایشنامه و داستان پذیرفته می شود

جمکده

شعر نمایشنامه و داستان- ترانه-سفارش شعر -ترانه- طنز - نمایشنامه و داستان پذیرفته می شود

مار - تکراری

از جمله خبر ها که شنیدیم و ندیدیم و به گردش نرسیدیم  چنین بود که در کشوری از وادی خورشید یکی مار  عظیم القد سنگین بدن  وحشی زیبا خط و خالی که بسی اهل نظر بوده به هنگام غذا  خورده زنی زنده و پر فیس و  ادا را .

         دوش یک آدم مدهوش چنین گفت که ما نیز بسی وام گرفتیم و کمی از خور و از شام گرفتیم و گهی مظطرب و گا هکی آرام گرفتیم  و زن خویش رضا کرده و اقدام چنین شد که بر آن فرض فرستند  به آن کشور زیبا پی تفریح و جها نگردی  ایام پس از عید ،    به امید رضامندی آن مار   ستمکار و کمی خا طره مادر زن ما را  .

 ایام بسی زود گذشت و خبر آمد که در آن کشور  با نام و نشان  حمله نموده است یکی مار  قوی هیکل  پر زور و خطر ناک و زبان باز  به آن یار سفر کرده ما   لیک  به صد ناز و فسون و سخن و غمزه وتدبیر و دعاها و ثناها و زبان بازی و تزویر و ریا  گشته چو سگ بندی  آن پیر زبان باز ی وابسته به تزویر و ریا را .

 او آمده از آن سفر و با خودش آورده همان مار و بسی  شاد و سر حال  در ا ندیشه بود تا که کند چاره و تد بیر کلک های من و  بنده بیچاره  مفلوک همی ما نده بدهکار و از اندیشه او هر شبه بیدار و بسی زار و نه در خا نه مرا جای و نه بازار و در این ما نده که از ترس چه باید بکنم از اثر زهر زبا نش که بود  بیشتر از قدرت آن مار جفاکارو بیا ئید و بگوئید چه باید بکنم بنده خدا را .

 جلال معزی 8/1/85 شیراز

نظرات 1 + ارسال نظر
احمد 22 اسفند 1387 ساعت 11:00 http://www.yaranesam.mihanblog.com

سلام وبسایت خوبی داری
اگه میخای از وبلاگ به سادگی یک منبع درامد ساده درست کنی راههای کسب درامد از اینترنت رو بدونی به وبلاگ من یه سر بزن
در ضمن آماده تبادل لینکم هستم
منتظرتم

با سلام
لطفتان مستدام باد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد